غزل غزل ، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

دخترم غزل جون

پیام انقلاب و مهدی رشتی

1391/2/24 13:38
نویسنده : مامان بهار
371 بازدید
اشتراک گذاری

جشن تولد6سالگیت تو مدرسه با دوستای شیطونت

 

غزل جون و هستی جون

بعداینکه 4سال تو مهدکودک بودی من و بابایی تصمیم گرفتیم تا دوره ی پیش دبستانیتو تو یه محیط رسمی تر و بزرگتر بگذرونی برای همین بردیمت تو یه مدرسه اسمتو نوشتیم اما این تازه شروع گرفتاریامون بود هر روز از مدرسه زنگ میزدن یا پیغام میفرستادن که بیایم ببریمت خیلی شیطنت می کنی .

بالاخره عذرتو خواستن با کلی بدبختی بردیمت اسمتو تو یه مدرسه ی دیگه نوشتیم اما نه انگار هیچ فایده ای نداشت تا اینکه با کمک خاله جون بردیمت تو مدرسه ی پیام انقلاب و تموم قضایا رو برای مدیر مدرست توضیح دادم و فقط خانم خیرالدین در جوابم گفت من درستش می کنم و از فردای اون روز دویدن تو توی حیاط مدرسه از یه طرف و دویدن خانم معلمت و خانم خیرالدین (مدیرمدرسه)از طرف دیگه برای گرفتنت بالاخره نتیجه داد و متوجه شدی دیگه راهی نداری و این شروع یه فصل جدید از زندگیته و باید باهاش کنار بیای .

و حالا هرچی که داری از سخت گیریهای اون روز خانم خیرالدینه . بوسه به دستاش می زنم و همیشه ازش ممنونم

niniweblog.com

 

 

معلم خوب دوره پیش آمادگیت

 

 

مربی خوب و مهربون دوره پیش دبستانی خانم بابایی

غزل جون و مامانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)